تو از بیراهه رفتی یا من از بیراهه می آیم
ببین وا می کنم مشت خودم را در غزل هایم
چه جا سنگین شدم !!انگار مدت هاست می گردم
به دنبال تو اما بیشتر از پیش تنهایم
کجایی نیستی از من فراری می شوی از من!!
منی که بی تو می لنگد میان زندگی پایم
نگو مال خودت عشق قدیمی را بسوزانش
بگو آتش بگیرد بی تو حتی صبح فردایم
من از این زندگی چیزی به جز بودن نمی خواهم
کفم یعنی اسیر بازی امواج و دریایم...........
تو را با عشق پیدا می کنم از راه افتادم
نرفتم از کنارت مهربان اصلا همین جایم!!!!!!!!!!!!!!
بیا !برگرد باور کن یقین دارم که می فهمی
هم از بیراهه رفتی هم من از بیراهه می آیم
+ نوشته شده در یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۸۷ ساعت 11:51 توسط مهری مهرمنش
|