کرم ابریشم

کرم ابریشمم به نام سکوت

پیله ام را شکسته شاخه ی توت

هق هق ام بغض شد دلم ترکید

ناله ام مانده در گلوی فلوت

مرگ بازی گرفته روح مرا

می کشد بی جلال و بی جبروت

آی حوا!!گناه من که نبود

بیشتر از گناه در ملکوت؟؟؟

نیستم روی این زمین سیاه

من کجایم ؟کجای این برهوت

دست و پا میزنم صدا بشوم

مانده ام روی دست های سکوت

از همین نقطه می رسم به خودم

می روم تا فراتر از الموت

سرکشی می کنم به سبک خودم

من به پرواز می رسم نه سقوط

کودک، کبوتر

من کودکم در ذهن من بودن بزرگ است!!

دلتنگی از غم نیاسودن بزرگ است

بال تو را در دست می گیرم کبوتر

دستت برای بال های من بزرگ است

در من خیال پر گشودن هست اما

این آسمان این آبی روشن بزرگ است

یک کهکشان سیاره در ذهن من و توست

در من فقط منظومه ی مردن بزرگ است

خورشید را در من بسوزان شعله ور باش

روحی که آتش می زند حتما بزرگ است

حالا کبوتر پربزن دیوانگی کن!!!!!!!!!!!!

 من پر زدم مردم ولی بودن بزرگ است

تو از بیراهه رفتی یا من از بیراهه می آیم

ببین وا می کنم مشت خودم را در غزل هایم

چه جا سنگین شدم !!انگار مدت هاست می گردم

به دنبال تو اما بیشتر از پیش تنهایم

کجایی نیستی از من فراری می شوی از من!!

منی که بی تو می لنگد میان زندگی پایم

نگو  مال خودت عشق قدیمی را بسوزانش

بگو آتش بگیرد بی تو حتی صبح فردایم

من از این زندگی چیزی به جز بودن نمی خواهم

کفم یعنی اسیر بازی امواج و دریایم...........

تو را با عشق پیدا می کنم از راه افتادم

نرفتم از کنارت مهربان اصلا همین جایم!!!!!!!!!!!!!!

بیا !برگرد باور کن یقین دارم که می فهمی

هم از بیراهه رفتی هم من از بیراهه می آیم